صبح انعکاس لبخند توست (نیمه شعبان مبارک باد)
صبح انعکاس لبخند
توست
زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود
حجم حقیری است
که گنجایش بلندای تو را نخواهد داشت
قلمرو نگاه تو دورتر از پیداست
و چشمان تو معبدی
که ابرها نماز باران را در آن سجده
میکنند
این را فرشتهها حتی میدانند
که نیمی از تو هنوز
نامشکوف مانده است
از خلأ نامعلومتری
دستهایی که با نیت مکاشفه
در تو سفر کردند
حیران
در شب جمجمه ایستادند
تو آن اشارهای که بر براق طوفان نشستهای
تو آن انعطافی
که پیشاپیش باران میروی
آن کس که تو را نسراید
بیمار است
زمین
بیتو تاول معلقی است
بر سینه آسمان
و خورشید اگرچه بزرگ است
هنوز کوچک است
اگر با جبین تو برابر شود
دنباله تو
جنگل خورشید است
شاید فقط
خاک نامعلوم قیامت
ظرفیت تو را دارد
زمین اگر چشم داشت
بزرگواری تو این سان غریب نمیماند
هیچ جرأتی جز قلب تو نسوخت
سپیدتر از سپید
بر شقیقه صبح ایستادهای
و از جیب خویش
خورشید میپراکنی
ای معنویت نامحدود
زوداست حتی در زمین
نام تو برده شود
زمین فقط
پنج تابستان به عدالت تن داد
و سبزی این سالها
تتمه آن جویبار بزرگ است
که از سرچشمه ناپیدایی جوشید
وگرنه خاک را
بیتو جرأت آبادانی نیست
تو را با دیدنیهای مأنوس میسنجم
من اگر میدانستم
پشت آسمان چیست
تم همانی
تو آن بهار ناتمامی
که زمین عقیم
دیگر هیچ گاه
به این تجربت سبز تن نداد
آن یک بار نیز
در ظرف تنگ فهم او نجنگیدی
شب و روز
بیقراری پلکهای توست
وگرنه خورشید به نورافشانی خود
امیدوار است.
صبح
انعکاس لبخند توست
که دم مرگ به جا آوری
آن قسمت از زمین
که نام تو را نبرد
یخبندان است
ای پهناوری که
عشق و شمشیر را
به یک بستر آوردی
دنیا نمیتواند بداند
تو کیستی